افتراناپذیری قرآنافترا یکی از اعمال ناپسند و از رذائل اخلاقی است که البته به قرآن راه ندارد. ۱ - تهمتهای منکران وحیمنکران وحی انواع تهمتها را به رسول خدا و قرآن کریم میزدند گاهی میگفتند قرآن، شعر است و پیامبر شاعر! گاهی قرآن را سحر و پیامبر را ساحر، میدانستند، زمانی میگفتند دیگران او را تعلیم میدهند که این افسانه را بگوید و گاهی هم قرآن را افترایی میدانستند که پیامبر بر خدا بسته است «ام یقولون افتراه؛ بلکه میگویند: این آیات را بر خدا بسته است.» خدای سبحان در برابر این تهمت به پیامبر خود میفرماید: «قل ان افتریته فلا تملکون لی من الله شیئا»ای پیامبر بگو اگر من به دروغ سخنی را به خدا نسبت داده باشم، مشمول قهر خدا میشوم و شما نمیتوانید مرا از قهر خدای سبحان نجات دهید؛ زیرا در برابر اراده خدا نه کسی میتواند جلوی مقتضی را بگیرد و اراده الهی را از حد اقتضا بیندازد و نه کسی میتواند مانعی در برابر اراده او ایجاد کند. اراده خدا همان است و تحقق مرادش همان؛ چون سراسر عالم هستی نیروی مجهز و آماده الهیاند «لله جنود السماوات و الارض؛ لشکریان آسمانها و زمین از آن خداست.» اگر همه موجودات جهان سپاهیان حق تعالی و ماموران اجرای اراده خدایند، پس هیچ چیزی نمیتواند از تحقق اراده و مراد خداوند جلوگیری کند. ۱.۱ - مدعیان نبوتگاه فردی معمولی چیزی را به دروغ به خدا نسبت میدهد و دعوی نبوت دارد، چنین شخصی اگر چه مشمول قهر خداوند میشود اما این قهر الهی آنچنان سریع و کوبنده نیست که مهلت توبه به او ندهد و گرنه هیچ مدعی مقام نبوت ظهور نمیکرد و در اولین زمان، افترا نابود میشد. اگر شخصی که نبوت او تثبیت و رسالتش در جامعه پذیرفته شد، بخواهد دروغی را به خداوند نسبت دهد، در این مورد خداوند هرگز به چنین شخصی مهلت نمیدهد؛ زیرا مهلت دادن به او سبب انحراف و گمراهی مردم از سوی خداوند خواهد شد و صدور چنین کار قبیحی از خداوند محال است، از این رو فرمود: «و لو تقول علینا بعض الاقاویل• لاخذنا منه بالیمین• ثم لقطعنا منه الوتین• فما منکم من احد عنه حاجزین» اگر پیامبر چیزی را به دروغ به ما نسبت دهد، ما رگ حیات او را قطع میکنیم و توان او را میگیریم و احدی هم نمیتواند جلوی قهر ما را بگیرد. ۱.۲ - نبی مفتریبین متنبی، یعنی کسی که ادعای دروغین نبوت دارد، و نبی مفتری، که فرضا شخصی به مقام نبوت برسد و سپس به خداوند افترا ببندد، تفاوت زیادی وجود دارد و خداوند نبی مفتری را (اگر به فرض وجود داشته باشد) یکباره و سریع نابود و رسوا میسازد ولی مدعی نبوت را تدریجا ذلیل خواهد کرد. از این رو رهبران سیاسی گروه گمراهی مانند فرقه گمراه بهائیت چیزی را به «الله» نسبت دادند و تدریجا به ذلت و رسوایی افتادند و خداوند چند صباحی به آنها مهلت داده تا پلیدی خود را بیشتر نشان دهند و حجت بر آنان تمام گردد و آزمایشی برای مؤمنان باشند «و لا یحسبن الذین کفروا انما نملی لهم خیر لانفسهم انما نملی لهم لیزدادوا اثما و لهم عذاب مهین؛ آنها که کافر شدند، (و راه طغیان پیش گرفتند) تصور نکنند اگر به آنان مهلت میدهیم، به سودشان است. ما به آنان مهلت میدهیم فقط برای اینکه بر گناهان خود بیفزایند؛ و برای آنها عذاب خوارکنندهای (آماده شده) است.» مهلتی که خدای سبحان به چنین فرقههای منحرف میدهد برای آن است که اینها نبی مفتری نیستند بلکه از آغاز ادعا، دروغگویی بیش نبودهاند. ۱.۳ - مهلت به مفتریخدای سبحان نه تنها بر افترا نبودن قرآن تاکید میورزد بلکه اساسا این کتاب و معجزه را غیر قابل افترا معرفی میکند «و ما کان هذا القرآن ان یفتری من دون الله؛ شایسته نبود (و امکان نداشت) که این قرآن، بدون وحی الهی به خدا نسبت داده شود.» یا: «ما کان حدیثا یفتری؛ اینها داستان دروغین نبود.» یعنی این قرآن از آنجا که معجزه و کلام خدای «لیس کمثله شی ء؛ هیچ چیز مانند او نیست.» است خود آن نیز «لیس کمثله شیء» است و امکان مثل آوری ندارد، هیچ کس نمیتواند مانند آن سخن بگوید و مجعول خود را به جای کلام الهی جا بزند. اگر قرآن معجزه است، دیگران از آوردن مثل آن و یا تغییر و دست بردن در آن عاجزند. چه کسی میتواند مانند قرآن که چکیده جهان هستی است جعل کند همان طور که کسی نمیتواند کیهان و کهکشان و منظومه شمسی بسازد، جعل چیزی به نام قرآن و کلام الهی ممکن نیست. به عنوان نمونه، گاهی گفته میشود «لم یقم زید» یعنی زید نایستاد و گاه گفته میشود «ما کان لیقوم» او نمیتوانست بایستد. اینکه خدای سبحان میفرماید «ما کان هذا القرآن ان یفتری» یا میفرماید «ما کان حدیثا یفتری» یعنی اساسا قرآن کریم چیزی نیست که قابل افترا باشد تا بعد بگوییم آیا افترایی در آن واقع شده یا نه؟ آنقدر این کتاب، عزیز و حکیم و بلند مرتبه است که هیچ کس نمیتواند مثل آن را افترا ببندد. بنابراین، هر آنچه که در مقام تلاوت از حضرت رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) شنیده شده، عین وحی الهی است و ایشان از روی هوی و هوس، چیزی را از ناحیه خود یا دیگران بر قرآن اضافه نمیکند «و ما ینطق عن الهوی• ان هو الا وحی یوحی؛ و هرگز از روی هوای نفس سخن نمیگوید. آنچه میگوید چیزی جز وحی که بر او نازل شده نیست.» افزون بر این، اطلاق آیه مزبور هر گونه گزاف گویی و باطل سرایی را از لسان رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) درباره دین، خواه به عنوان قرآن یا حدیث قدسی و یا حدیث متعارف، مردود میداند. ۲ - پانویس۳ - منبعسایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «قرآن افترا پذیر نیست».»، تاریخ بازیابی سه شنبه ۱۱/۲۷/ ۱۳۹۴ ردههای این صفحه : مقالات اندیشه قم
|